نشرات زنده
دانلود اپلیکیشن اندروید دانلود اپلیکیشن اندروید
فارسی English عربي
3391
-
الف
+

رازی که «مهران رجبی» درباره علت تغییر داستان «دردسرهای عظیم2» افشا کرد

«مهران رجبی» از اتفاقات خاطره انگیر خود در سریال های «روزگار قریب» و «دردسرهای عظیم» سخن گفت.

«مهران رجبی» انسانی دوست داشتنی و پرانرژی است که همصحبتی و همنشینی با او دل آدم را بسیار خوش می سازد؛ این روحیه شاداب و سرزنده و این همه بذله گویی و صفات نیکو، ریشه در طبیعتی بکر و خدادادی دارد که او در آنجا زاده شده و رشد یافته است.

نخستین تجربه او در عرصه بازیگری به سال ۱۳۷۶ برمی‌گردد که در سریال تلویزیونی «بچه‌های مدرسه همت» به کارگردانی «رضا میرکریمی» هنرنمایی کرد.

«رجبی» با سریال «روزگار قریب» تبدیل به بازیگری پرآوازه شد ؛ این سریال با نقش آفرینی وی هم اکنون از تلویزیون آی فیلم 2 در حال نشر می باشد.

او همچنان در سریال های «لیسانسه‌ها»،«دوران سرکشی»، «سرزمین کهن»،«دردسرهای عظیم»، «پرده‌نشین»، «روزهای بد به در» و… نقش‌های متفاوتی را بازی کرده است.

استعداد این بازیگر کمیدی تلویزیون و سینمای ایران توسط «رضا میرکریمی» که هم صنفی او در دانشگاه بود، کشف شد و رجبی را راهی تلویزیون و سینما کرد.

به گزارش آی فیلم 2 ، «مهران رجبی» بازیگر کهنه کار سینما و تلویزیون ایران 28 حوت(اسفند) به مناسبت فرا رسیدن عید نوروز مهمان ویژه برنامه «به وقت بهار» شبکه آی فیلم شد و در این فرصت خبرنگار آی فیلم 2 بهانه ای پیدا کرد تا بتواند با این هنرپیشه معروف گپ و گفتی صمیمانه داشته باشد که در ادامه خواهید خواند.

آی فیلم 2 : آقای رجبی عزیز مخاطبان آی فیلم 2 با سریال «دردسرهای عظیم» که پیش تر از این تلویزیون نشر شده با شما آشنایی دارند ، می خواهیم که برای ما بگویید که چگونه وارد عرصه بازیگری شدید و از کارنامه کاری تان بگویید.

رجبی :

سلام می کنم به همه مخاطبان عزیز شما ، اصلا مهم نیست که من «مهران رجبی» هستم .بسیار توفیق داشتم که امشب بتوانم در ویژه برنامه شبکه آی فیلم حضور داشته باشم و این که سال نو بر همگان مبارک باشد.

ورود من به عرصه بازیگری به 30 سال پیش بر می گردد.من کمی دیر شروع کردم اما با سرعت شروع کردم و هم اکنون 30 سال است که در این حرفه مصروف هستم.

ورودم به این عرصه کاملا اتفاقی بود مثل خیلی از هنرمندان ، ورزشکاران و...

آی فیلم 2 : بیننده گان آی فیلم 2 شما را با سریال کمیدی «دردسرهای عظیم» شناختند ، درباره بازی تان در این سریال و کرکتر خودتان بگویید.

رجبی : 

سریال «دردسرهای عظیم» در دو قسمت ساخته شد و ما دو لوکیشین مختلف داشتیم.

اکنون که سریال نشر شده می توانم این راز را افشا کنم(به شوخی)که علت تغییر لوکیشن در فصل دوم این بود که لوکیشن فصل اول یک ملک وارثی بود که بین وارث ها جنگ شد که چرا کرا دادی و ...و خلاصه دیگر کرا ندادند.

به همین خاطر ما داستان را تغییر دادیم و گفتیم می خواهیم مکان قبلی مان را خراب کنیم و از نو بسازیم و این گونه شد که به لوکیشن دوم رفتیم.

یک موضوع جالبی که درباره کرکتر «میرزاده» هست این است که اکنون حسرت آن محاسنی که داشتم را میخورم به این خاطر که برای سریال «زوج و فرد» که همراه همین عوامل سریال «دردسرهای عظیم» برای عید نوروز آماده نشر کردیم ، من محاسن مصنوعی دارم و تحمل این محاسن مصنوعی روی صورت بسیار برایم سخت بود.

در این سریال همه عوامل بسیار خوب و با جان و دل کار کردند همچنان «جواد عزتی» عزیزم که حضورش این سریال را بسیار جذاب تر ساخت.

آی فیلم 2 : چندی پیش نشر سریال «روزگار قریب» با نقش آفرینی شما از تلویزیون آی فیلم 2 آغاز شده ، از تجربه هایتان در این سریال بگویید.

رجبی : 

«روزگار قریب» هم سریال بسیار خوب و پربیننده ای بود.

می توانم بگویم که ما کارگردان های خوب بسیاری داریم اما زمانی که استاد «عیاری» به عنوان کارگردان در یک اثر حضور می بایند ، من مطمئن هستم که یک استاد کار را پیش می برد و از نظر من او بهترین کارگردان نیم کره شمالی است.

در طی ساخت سریال «روزگار قریب» من یک بار هم کاغذ فلمنامه را در دست استاد «عیاری» ندیدم.

ساخت این سریال نزدیک به 6 سال زمان برد که اتفاقا در این سریال زمانی که داشتم متقاعد می شدم خداوند به من دو فرزند داد.

یکی از تجربه های خوب من در این سریال این بود که برای اولین بار با مرحوم «حسین پناهی»  هم بازی شدم.

به خاطر دارم که مدتی باهم در یک اتاق بودیم و «پناهی» با ناراحتی به من میگفت که من دیر تو را پیدا کردم و ای کاش زودتر با تو رفیق می شدم.

(به شوخی) از آن جایی که من دهاتی بودم و «پناهی» هم از من دهاتی تر بود از کنار هم بودن بسیار لذت می بردیم.

مثلا یک بار من شلغم پخته کردم و اوردم برای «پناهی» وقتی که خورد گفت این چقدر خوب است!

انگار که تا به حال شلغم نخورده بود، از آن روز به بعد «پناهی» هر شب با شلغم به خانه می آمد و برای هردومان شغلم تیار می کرد ، با خودم گفتم چقدر خوب شد که شلغم خوردن را یادش دادم.

مصاحبه کننده : فاطمه اکبری

نظر شما
ارسال نظر